قرآن و عترت

هدف انسان از دعا

آیات قرآن کریم با یادآوری داستان پیامبران، در ظاهر به مثابه حکم و قانون است؛ اما باطن آن دانش و بینش است که اگر انسان با بصیرت این دانش و بینش را درک کند، به جایگاه والایی از علم و معرفت دست می‌یابد.

(هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء)؛ «آنجا [بود كه‌] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت: (پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاک و پسنديده به من عطا کن، كه تو شنونده دعایی.)» (آل‌عمران، ۳۸)

این آیه از میل درونی انسان به داشتن فرزندی پاک سخن می‌گوید حتی انسان کاملی همچون زکریا نیز این میل و رغبت را دارد. میلی که در وجود تمامی انسان‌ها و در سنین مختلف وجود دارد. 

فرزند نیکو، یادگار انسان است که از خود به جای می‌گذارد. و وسیله تحقق اهداف فرد در زندگی است. چه بسیارند افراد صالحی که به آرزوهای خود در زندگی دست نمی‌یابند و تلاش می‌کنند که نسل‌های بعد رغبت‌ها و اهداف آنان را محقق سازند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «تلاش کنید تا عزّت را برای فرزندانتان به ارث گذارید»، به عنوان مثال عزّتی که مجاهدین به دنبال آن هستند شاید در زمان حیات خود بدان نرسند اما در نهایت نصیب فرزندانشان خواهد شد. این خواسته‌ها و رغبت‌ها هستند که باعث می‌شود انسان همواره در صراط مستقیم حرکت کند و هر چه دستیابی او به این خواسته‌ها تأخیر افتد، دست از کوشش و تلاش برندارد و ثابت قدم باشد تا دیر یا زود خواسته‌ی خود را محقق کند.

انسان چگونه می‌تواند خواسته‌های خود را محقق سازد؟

محقق ساختن اهداف و خواسته‌ها با سعی و تلاش انسان امکان‌پذیر است اما گاهی این تلاش، انسان را به سختی و زحمت می‌اندازد. قرآن کریم می‌فرماید: (يَا أَيُّهَا الإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ)؛ «اى انسان، به راستی كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد». تلاش و کوشش وظیفه و وسیله‌ی انسان در زندگی است.  قرآن کریم می‌فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!». جهاد به معنی صرف انرژی بیشتر، تلاش فکری و عملی مضاعف و مبارزه برای دستیابی به هدف است. و هر فرد یا ملتی که مجاهدت کند، دیر یا زود اهداف خود را محقق می‌سازد.

اما مجاهدت و تلاش به تنهایی کافی نیست بلکه باید با دعا و درخواست از خداوند همراه باشد. آیه‌ی کریمه می‌فرماید: «و وسیله‌ای برای تقرب به او (خداوند) بجویید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید». وسیله‌ی تقرب به خداوند یا از طریق شفاعت شفاعت‌کنندگان است و یا از راه دعا کردن است. تضرع و زاری به درگاه الهی بخشی از دلایل پیروزی و تحقق اهداف است. 

در اینجا سؤالی مطرح می‌شود؛ اینکه نقش دعا در دستیابی به هدف چیست؟ خداوند سبحان در قرآن کریم می‌فرماید: (وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ)؛ «و پروردگارتان فرمود: (مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مى‌ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‌آيند.)» و نیز: (وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِي إِذَا دَعَانِي فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ)؛ «و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)».

بسیاری از فتنه‌ها (همچون فقر، بیماری، آزار و اذیت دشمن و …) بدون دلیل گریبانگیر انسان نمی‌شود بلکه در راستای مهیا کردن شرایطی برای انسان هستند که به خداوند متعال روی بیاورد و از او درخواست یاری نماید.

زیرا انسان در شرایط عادی و طبیعی از دعا و تضرع غافل می‌شود، اما هنگامی که به در بسته بر می‌خورد به خداوند پناه می‌برد و از او یاری می‌طلبد. قرآن کریم می‌فرماید: (وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ)؛ «و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتی‌ها و خسارت‌ها گرفتار ساختیم؛ شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و تضرع کنند!»

حال باید ببینیم که حقیقت دعا چیست؟ و چرا دعا محور اصلی بسیاری از آیات و سور قرآن کریم است؟ 

در بصیرت‌های مختلفی از قرآن کریم به این پرسش‌ها پاسخ داده شده است.

بصیرت اول: انسان باید بداند که راه و سرنوشت او در اراده‌ی خداوند است. خداست که سرنوشت او را با تدبیر رقم می‌زند و دانستن این حقیقت، جوهره‌ی ایمان است. ما ایمان داریم که خداوند هر چه را بخواهد، ممکن می‌سازد. و خداوند تمامی امور کوچک و بزرگ را اداره می‌کند و بر همه چیز اشراف دارد.

انسان در زندگی با شرایط و چالش‌های مختلف رو در رو است. خداوند متعال از لحظه‌ی ابتدایی تشکیل نطفه با انسان همراه است و از او در برابر خطرات مختلف محافظت می‌کند.

او (ربّ) است و ربوبیّت به معنی رهبری مستمر و هدایت‌گری دائمی و سلطه‌ی همیشگی است. اگر انسان عمق معنی ربوبیّت را درک کند به عبادت حقیقی پروردگار خویش دست یافته است.

بصیرت دوم: طبیعت انسان به صورتی است که هنگام داشتن نعمت، ناشکری می‌کند، یا دچار غرور و تکبر می‌شود. غرور یکی از عوامل اصلی انحطاط و عقب‌ماندگی است. زیرا هنگامی که به مرحله شادی و غرور بیش از حد می‌رسد یا احساس کند سرشار از معنویات است، دیگر دست از تلاش برمی‌دارد. در واقع نعمتی که سبب تکبر و غرور انسان می‌شود برای او نقمت است.

چگونه انسان نسبت به نعمت‌ها ناسپاس نباشد؟

دعا وسیله‌ی ارتباط مستقیم و بی‌واسطه بین خداوند و پروردگار است، اما اکثر مردم از آن غافل هستند و فراموش می‌کنند که تمامی نعمت‌ها و داشته‌هایشان لطفی از جانب خداوند است. دعا کردن و درخواست از خداوند بخشنده نعمت‌ها را افزون‌ می‌کند. اما پس از فزونی نعمت، شکرگزاری را نباید فراموش کنیم.

با وجود اینکه انسان از روی فطرت تمایل به شکر و سپاس دارد اما بسیاری از مردم هنگامی که مشکلاتشان حل می‌شود یا از خطری نجات می‌یابند، به جای شکرگزاری کفر می‌ورزند. بنابراین دعا وسیله‌ی اصلاح رفتار و کردار انسان و دور کردن تکبر از اوست.

بصیرت سوم: هنگامی که مطلبی را از خداوند می‌خواهیم با علم و شناختی که از رحمت و کرم و قدرت لایتناهی او داریم، نباید خود را محدود کنیم بلکه باید بی‌حد و حصر از او بخواهیم که نعمت‌ها و لطف خود را به ما ارزانی دارد. زیرا بخشش خداوند بر جود و کرم او می‌افزاید.

به این معنی که بعد از برآورده شدن حاجت، حاجت‌های دیگری از او بخواهیم. در واقع نعمت دعا به انسان داده شده که همواره و در هر حال خدا را بخواند و از او طلب خیر و نعمت کند.

دعاهایی که از زبان اهل‌بیت علیهم السلام نقل شده یا دعاهایی که در قرآن آمده همه حاکی از این است که بیشتر و بیشتر از خداوند درخواست کنید. می‌گوییم: (رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)؛ «پروردگارا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن! و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!». تنها برای دنیا یا آخرت خیر و نیکی نمی‌خواهیم بلکه هر دو را از خداوند درخواست می‌کنیم.

میل به تکامل و آرزومندی هدف زندگی دنیاست. خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «ای فرزند آدم! تو را آفریدم تا به تو سود برسانم نه اینکه از تو سودی ببرم». قرآن کریم نیز می‌فرماید: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ)؛ «من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! هرگز از آن‌ها روزی نمی‌خواهم، و نمی‌خواهم مرا اطعام کنند! خداوند روزی‌دهنده و صاحب قوّت و قدرت است!»

جایگاه دعا با الهام از آیات قرآن کریم

(هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ)؛ «آنجا [بود كه‌] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت: (پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاک و پسنديده به من عطا کن، كه تو شنونده دعایی.)» 

(فَنَادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ)؛ «و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: (خدا تو را به) یحیی بشارت می‌دهد». فرشتگان به زکریا در حال نماز بشارت فرزند را دادند. در منزل اولیا و پیامبران گوشه‌ای به عنوان محل عبادت اختصاص داده شده است که بسیار کار پسندیده‌ای است و مقصود از محراب در آیه همین مکان است. در لحظه‌ای که زکریا به نماز ایستاد تمامی حجاب‌ها بین او و پروردگارش زدوده شد. در بسیاری از آیات و روایات معنی نماز را همان دعا عنوان کرده‌اند. البته یحیی تنها یک فرزند نبود بلکه خداوند به او بشارت می‌دهد فرزندی صالح به او عنایت کرده که میراث‌دار رسالت است. (مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنْ اللَّهِ وَسَيِّداً وَحَصُوراً وَنَبِيّاً مِنْ الصَّالِحِينَ)؛ (کسی) که کلمه خدا [مسیح‌] را تصدیق می‌کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوس‌های سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.»

(قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِي الْكِبَر)؛ «او عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده». بسیاری از مفسران در مورد این آیه گفته‌اند که پرسش زکریا از روی شک نبود بلکه برای بیان این نکته بود که فرزنددار شدن او اتفاقی طبیعی نیست.

خداوند نیز می‌خواهد اهمیت این اتفاق را نشان دهد؛ اینکه کسی در سن پیری و با وجود نازایی همسر، صاحب فرزند می‌شود. علاوه بر این، انسان حتی اگر پیامبر باشد، علم و معرفت خود را از خداوند می‌گیرد. البته پیامبران به سبب مقام و جایگاهی که دارند خداوند این علم و معرفت را ارزانی آن‌ها می‌دارد. بنابراین پیامبران همواره از نیرو و قدرت خداوند بهره می‌برند و این امر یکی از ابعاد پنهان ارتباط دائمی با خدا و دعا و تضرع به درگاه اوست.

(قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ)؛ «فرمود: بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام می‌دهد». در اینحا خداوند به پیامبر خویش بُعد جدیدی از ایمان و یقین را بخشید تا ثابت‌قدم‌تر و مطمئن‌تر شود. حضرت ابراهیم (ع) هنگامی که از خداوند خواست زنده شدن مردگان را به او نشان دهد، فرمود: «تا قبلم آرام گیرد». هر چه ایمان انسان بیشتر و بیشتر شود، به خداوند نزدیک‌تر می‌شود. انسان مؤمن همواره باید برای فزونی ایمان و رشد روحی خود تلاش کند.

(قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً)؛ «عرض کرد: پروردگارا! نشانه‌ای برای من قرار ده!»

آیا زکریا نشانه‌ای برای اطمینان خواست یا برای نشان دادن معجزه‌ی خداوند به مردم؟

برخی از مفسران گفته‌اند: نشانه‌ای خواست که دلالت کند فرزند او نعمتی از جانب خداوند است. یعنی به احتمال قوی دلیل زکریا این بود که نشانه‌ای می‌خواست برای اثبات اینکه نعمت فرزند از جانب خداوند است و  او و همسرش در سن پیری صاحب فرزند شده‌اند.

(قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزاً)؛ «گفت: نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهی گفت. (و زبان تو، بدون هیچ علّت ظاهری، برای گفتگو با مردم از کار می‌افتد)». به این معنی که سه روز روزه‌ی سکوت گرفت. این نوع روزه در دین اسلام تشریع نشده اما در ادیان سابق وجود داشت. 

(وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ)؛ «پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو!» در این سه روز تنها با خداوند سخن می‌گفت و در این مدت به راز و نیاز مشغول بود.

با اقتباس از دروس تفسیر و تدبر مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید محمد تقی مدرسی

درباره نویسنده

تحریریه الهدی

دیدگاه خود را بنویسید