دین و اندیشه

خودشناسی و نقش آن در تکامل انسان

نسبت عقل و دین – ۱۰
(به قلم: شهید مجاهد آیت الله نمر)

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «جهل، حالتی است كه رو آوردن آن به كسى موجب ظلمت و تيرگى است و دور شدن آن از كسى، موجب نور و معرفت است؛ و آدمى به هنگام جهل، جاهل است به عيب‌هاى خود، ثنا و ستايش به خود مى‌كند و در پى عيب ديگران است و از آنان بد مى‌گويد و گاهى بر عكس است، عیب‌های خود را می‌شناسد، از خود خشمگین است و از دیگران ستایش می‌کند».

در این روایت، امام (ع) حقیقت انسان را بیان می‌کند. چرا که خودشناسی اولین گام در راه معرفت است و کسی که خود را نشناسد نمی‌تواند معرفت کسب کند.

در ابتدا حضرت نشان می‌دهد که صفت جهالت در انسان ریشه و اصالت دارد و هنگامی که این ویژگی بر او غلبه می‌کند، دید او را نسبت به حقیقت تیره و تار می‌گرداند. حال اگر با عقل و درایت، جهل را از خود دور کند، به اندازه علم و خرد خود حقایق را می‌بیند و به بصیرت دست می‌یابد.

حالت انسان بین جهل و دانش نوسان دارد. گاه جهلِ او، بر دانش‌اش چیره می‌شود و گاه بر عکس. از همین روست که در شرایط مختلفی قرار می‌گیرد و گاه حالت معنوی پیدا می‌کند.

حضرت علی (ع) می‌فرماید: «همانا دل‌ها را در كار خير و عبادت، اقبال و ادباری است، هرگاه اقبال بدان دارند به كارهای مستحب وا داريد و هرگاه خسته و بدان پشت كرده‌اند، به واجبات اكتفا كنيد». در واقع اقبال قلب و نفس به سبب غلبه عقل بر هوای نفس است و فرصتی است که انسان خود را در امور معنوی بالا بکشد. اما در حالت ادبار نباید به خود سخت گیرد و تنها به واجبات اکتفا کند.

روح و روان انسان حالت ثابتی ندارد، حتی اگر در مسیر پیشرفت باشد، همچون سایه‌ای متحرک است؛ گاه سایه بر روشنایی غلبه می‌کند و گاه برعکس. و ادبار نفس اصلا به این معنی نیست که انسان مرتکب معصیت شده است. فقط حضور قلب و کشش انجام مستحبات را ندارد. اما مؤمن نباید از حال خویش غافل شود. امام موسی‌بن‌جعفر (ع) می‌فرماید: «هر كه دو روز‌ او برابر باشد، مغبون است و هر كه امروز‌ش بدتر از ديروز‌ش باشد، ملعون (از رحمت حق به دور) است و هر كه پيشرفتى در وجود خود نبيند در كمبود به سر برد و هر كه در مسير كاستى باشد، مرگ براى او بهتر از زندگى است». بنابراین باید خود را بر تغییر مثبت عادت دهیم. یک روز قرآن بخوانیم و روز بعد در آیات قرآن تدبر کنیم و در روز بعد از آن آیات قرآن را در زندگی خود پیاده کنیم و به آنها عمل کنیم.

«آدمى به هنگام جهل، جاهل است به عيب‌هاى خود و ثنا و ستايش به خود مى‌كند». گاهی دیدگاه انسان نسبت به خویش و محیط اطراف خود صحیح و از روی بصیرت حقیقی است، گاهی از روی تواضع و فروتنی به خود می‌نگرد و گاهی دچار غرور و تکبر می‌شود. که این غرور سبب نابودی وی می‌شود. زیرا خود برتربینی موجب هلاک است.

ناآگاهی انسان نسبت به عیب‌ها، ضعف‌ها و نادانی خود، خطرناک است. چه رسد به اینکه به ستایش و ثنای عیب‌های خود بپردازد.

«در پی عیب دیگران است و از آنان بدگویی می‌کند». بدون اینکه عیب خود را ببیند، از دیگران عیب‌جویی می‌کند. امام علی (ع) می‌فرماید: «خوشا به حال کسی که عیب‌هایش او را از پرداختن به عیب‌های مردم، به خود مشغول کرده است». از این روست که «مؤمن آیینه مؤمن است»، یعنی اگر عیب و نقصی در دیگران ببینیم، به دنبال آن در خود بگردیم و اگر کسی عمل خیری انجام دهد، ما نیز همانند او عمل کنیم.

«گاهی عیب‌های خود را می‌شناسد، از خود خشمگین است و از دیگران ستایش می‌کند». یعنی به خوبی صفات نیک دیگران را می‌بیند و می‌شناسد هر چند خود نتواند همانند آنها باشد. بر همین اساس انسان همواره نیاز دارد به محاسبه نفس خود بپردازد، عیب‌های خود را ببیند و به اصلاح خویش بپردازد. اگر خود را اصلاح نکنیم، شناختن نقص و کمبودهای خود فایده‌ای ندارد؛ چرا که فقط دچار سرخوردگی می‌شویم.

انسان در طول زندگی خود با فراز و نشیب بسیاری مواجه می‌شود. بنابراین مؤمن باید مراقب خود باشد، غفلت نکند و هر گاه احساس کرد در سرازیری قرار دارد، خود را بالا کشیده و از سقوط و انحراف رهایی یابد.

درباره نویسنده

تحریریه الهدی

دیدگاه خود را بنویسید