پرسشی که هنگام خواندن آیات ۷ الی ۹ سوره آل عمران برای بسیاری مطرح میشود، این است که «راسخان در علم» که نعمت فهم و درک کلام خدا را دارند، چه کسانی هستند؟
چگونه میتوان به آن درجه والایی دست یافت که خداوند درباره آن میفرماید: (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ)؛ «تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند»؟
چگونه انسان با وجود محدودیتی که دارد میتواند به این مقام دست یابد؟
به این پرسشها در همان آیات قرآن و با مطرح کردن چند بصیرت، پاسخ داده شده است.
بصیرت اول: همانگونه که یقین دارای درجات و سلسله مراتب است، علم نیز درجاتی دارد. علم داشتن به هر امری ممکن است سطحی و یا عمیق – همانند یقین – باشد. یقین نیز سلسله مراتب بالاتری همچون، عین الیقین و حق الیقین دارد. نظر به اینکه تأویل آیات قرآنکریم بسیار اهمیت دارد، بنابراین این کار تنها از افرادی ساخته است که در آگاهی و معرفت درجه والایی داشته باشند و به عبارت آیه مبارکه راسخ در علم باشند. رسوخ در علم یعنی هیچگونه شبهه و شکی در آگاهی آنها راه نداشته باشد. مشکل بزرگ انسان آمیخته شدن هوا، هوس و وسوسههای شیطان با معلومات و معارف او است، و ایجاد تمایز بین علم و بین هواهای نفسانی و فرهنگهای غلط بسیار اهمیت دارد. مصدر علم عقل است و عقل بر اساس وحی و مکاشفه است.
هنگامی که انسان در علم و آگاهی به سطح قابل قبولی میرسد، آرامش مییابد و میتواند بر علم خود تکیه کند. در این بین وسوسههای شیطانی بر او تا حدی بیاثر میشوند. چرا که منشأ این وسوسه و شکها هوای نفس است که خود سرمنشأ شهوات است.
خداوند متعال در قرآنکریم و نیز از خلال سخنان پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم بسیاری از دلایل جهل را بیان میکند. همچنین دلایل وجود معرفت، آگاهی، علم و عقل را نیز بیان کرده است. در روایات آمده است که جهل و علم هفتاد لشگر دارند، هر مقدار که انسان بتواند لشگریان جهل را پس زند، به همان مقدار بر لشگر علم مسلط خواهد شد و در درجات علم و معرفت پیشی خواهد گرفت.
بصیرت دوم: چگونه انسان میتواند در برابر طوفان شهوات و فشارهای مختلف چیره شود؟ انسان به طبیعت وجودی خود در معرض انواع فتنههاست. شیاطین انس و جن و جهل ذاتی انسان همواره وجود دارند، چگونه از بند آنها خود را رها کند؟
مؤمن با نور خداوند به همه چیز مینگرد و علم خود را از او و یاد او میگیرد. پس با این علم میتواند همه سختیها و موانع را پشت سر بگذارد. خداوند سبحان عنوان میکند که علمِ راسخین در علم از جانب اوست و میفرماید: (وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ)؛ «و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمیکنند، و) متذکر نمیگردند». نوری که به راسخین در علم بصیرت میبخشد، از جانب خداست و در هر لحظه امکان دارد زایل شود؛ از اینروست که مؤمنین به درگاه خداوند تضرع و زاری میکنند که این نور را از آنها جدا نکند: (رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا)؛ «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان».
در این آیات بیان میشود که چگونه کسانی که در قلب خود انحراف دارند دچار شک و شبهه میشوند و رهایی از انحراف جز با علم امکانپذیر نیست و علم نیز با دعا و درخواست از خداوند دوام مییابد. مؤمن به ریسمان الهی چنگ میزند، اما هنگامی که ارتباط او با پروردگارش ضعیف میشود این ریسمان از هم گسسته میشود و سقوط میکند. از اینرو مؤمنین همواره در حال تضرع و زاری هستند و به دنبال ارتباط قوی و مستمر با خداوند باری تعالی هستند.
بصیرت سوم: مؤمنین تنها به نعمتهایی که به آنها داده شده، کفایت نمیکنند، بلکه همواره به دنبال فزونی نعمت هستند و میگویند: «دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، منحرف مگردان» و «از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای». شاید این سؤال پیش بیاید که چگونه از خداوند طلب رحمت کنیم؟
رحمت خداوند بسیار گسترده است. از نامهای خداوند (وهاب) یعنی بخشنده است. مؤمن از خداوند در کنار دیگر نعمتها، رحمت بیشتر میخواهد. در دعای افتتاح میخوانیم: «خدایی که گنجینههایش کاستی نپذیرد و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید».
بنابراین نباید بر خود بخل بورزیم، و از دعا برای خود غافل شویم. انسان بخیل دعا نمیکند و به دنبال پیشرفت نیست و به آنچه به دست آورده کفایت میکند. این باور اشتباه است. چرا که انسان به دلیل علم ناقص نمیداند در آینده چه در انتظار دارد. از این رو همواره باید از خداوند فزونی نعمت را بخواهد.
بصیرت چهارم: انسان همواره در زندگی تحت فشارهای مختلف قرار دارد که گاهی او را ناتوان میکند. برای عبور از این فشارها چه باید کرد؟
پاسخ در این بصیرت مهم نهفته است؛ اینکه دنیا و آخرت در دو کفه ترازو، مساوی و در برابر هم هستند. هر مقدار که فشارهای دنیا بر مؤمن بیشتر میشود، به آخرت توجه بیشتری میکند تا تعادل در بین دو کفه برقرار شود.
به عنوان مثال جوانی که تحت فشار شهوت جنسی است برای مواجهه با این فشار با توجه کردن به آخرت، از فعل و فکر حرام خود را نگاه میدارد. چشمپوشی از محرمات فواید بسیاری دارد و از میان همین فایدهها تعادل بین شهوات دنیا و نعمتهای آخرت برقرار میشود.
گاه انسان در معرض مال حرام مانند رشوه و غیر آن قرار میگیرد و وسوسههای شیطانی اراده او را سست میکند، اما عقل او را نهیب میزند که چگونه نعمتهای بهشت را در برابر ثروت دنیا وا مینهی؟ بنابراین در هنگام مواجهه با هر گونه فشار، باید با یاد آخرت آرامش و طمأنینه را به خود بازگردانیم.
(رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ)؛ «پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که تردیدی در آن نیست، جمع خواهی کرد». این آیه در ادامه آیه سابق میآید که میفرماید: (رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)؛ «(راسخانِ در علم، میگویند:) پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشندهای!». این آیه بیان میکند که چگونه انسان میتواند با یادآوری آخرت استقامت بورزد. (إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ)؛ «همانا خداوند، از وعده خود، تخلّف نمیکند»، و انسانها را بدون محاسبه رها نمیکند و آنچه از پاداش و مجازات مستحق آن هستند، به آنها میدهد.