پیامهایی از نهضت حسینی (۳)
هنگامی که امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت مدینهی منوره را ترک کند، نزد بارگاه جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت. در آنجا دو رکعت نماز گزارد و به راز و نیاز مشغول گشت تا خواب بر او غلبه کرد. در عالم خواب رسول خدا (ص) را دید که ملائکه او را احاطه کردهاند. پیامبر (ص) امام حسین (ع) را در آغوش گرفت و میان دیدگانش را بوسید و به او فرمود: فرزندم، گویا به زودی تو را میبینم که در خون خود غلتیده و بر شنهای بیابان افتادهای، در سرزمین کربلا همراه جمعی از امت من، تشنهلب کشته خواهی شد و قاتلان در این حال امید شفاعت دارند. آنها را چه میشود؟ خدا در قیامت شفاعت مرا به آنان نرساند.
سپس فرمود: فرزندم، مادر و پدر و برادرت دلتنگ تو هستند.
امام حسین (ع) پاسخ داد: نمیخواهم به دنیا بازگردم، مرا با خود ببر و نزد خود نگهدار.
پیامبر(ص) فرمود: ای حسین! تو باید به دنیا برگردی تا شهادت روزیات شود و به پاداش عظیم آن برسی. تو، پدرت، برادرت، عمویت و عموی پدرت روز قیامت باهم برانگیخته میشوید تا وارد بهشت شوید.
در اینجا عملکرد امام حسین (ع) درسی بزرگ و پیامی مهم در جهت دستیابی به درجات والای تسلیم و فداکاری به ما میدهد. حضرت به واسطهی جد بزرگوارش از اتفاقات آینده با خبر میشود اما نه تنها از هدف خویش عقب نمینشیند، بلکه با عزمی راسخ به راه خود ادامه میدهد و با اشتیاق در مسیری که خداوند برای او تعیین کرده قدم میگذارد با اینکه میداند با لب تشنه به شهادت میرسد.
تا زمانی که امر و خواست خداوند باشد، چارهای جز تسلیم نیست. (قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ)؛ «گفت: (اى پدر من! آنچه را مأمورى انجام ده! ان شاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت.)»
امام حسین (ع) به بالاترین درجه از تسلیم و فداکاری رسیده بود و در این مقام از ابراهیم و اسماعیل نیز پیشی گرفته بود. ابراهیم (ع) فرزند خود را قربانی نکرد و خون ریختهی او را ندید؛ اما فرزند امام حسین (ع) در دامان او کشته شد، فرزندان و اصحاب خویش را دید که کشته و قطعه قطعه شدند و در آن احوال تنها با خود زمزمه میکرد: «راضی به رضای تو هستم که معبودی جز تو نیست»، «بارالها اگر اینها تو را خشنود میسازد، آن قدر بگیر تا راضی باشی» و «تا هنگامی که آنچه بر من میگذرد از نظر خداوند مخفی نیست، بر من آسان است».
حضرت میدانست که بر او و خاندانش چه خواهد گذشت، اما نهایت تسلیم به امر خدا را داشت. وقتی که برادرش محمد بن حنفیه از او سؤال کرد: چرا مدینه را ترک میکنی؟ پاسخ داد: «خداوند خواسته مرا کشته ببیند». و در پاسخ به اینکه چرا زن و فرزند را با خود میبری، فرمود: «خداوند چنین خواسته که آنها را اسیر و گرفتار ببیند».
حضرت با علم به تمامی اینها، تسلیم مطلق اراده و خواست خدا بود چون به بالاترین درجه از یقین و معرفت الهی رسیده بود.
پیام مهم امام حسین (ع) این است: «ای مؤمن حسینی و مکتبی، باید برای جانفشانی در راه خدا آماده باشی، به تدبیر خداوند ایمان داشته و تسلیم اراده و راضی به تقدیر او باشی».
همچنین امام حسین (ع) میخواست فضیلت شهادت را نشان دهد و به آن ترغیب کند. و راه شهادت را برای ما باز کند. زیرا قویترین اسلحهای که مجاهدین مؤمن در برابر ظالمان و مستکبرین در دست دارند، شهادت است. شهادت حربهای شکستناپذیر در طول تاریخ بوده و است. مقام مؤمنین را بالا میبرد و رضوان الهی را برای آنان به ارمغان میآورد. آنچه نزد خداست، آن قدر عظیم است که برای رسیدن به آن بهایی سنگین و فداکاری بزرگ لازم است. همانا سریعترین و هموارترین راه برای رسیدن به اجر عظیم، رضایت پروردگار و مقام والا در بهشت، شهادت است.
شهادت بهترین گواه بر صداقت ایمان و یقین است. بنابراین انسانی که جان خود را در راه خدا فدا میکند به این معناست که به بالاترین مقام از ایمان خالص و یقین راستین دست یافته است.