(نسبت عقل و دین – ۱)
به قلم: شهید مجاهد آیت الله نمر
امير مؤمنان عليه السلام میفرماید: «ريشه آدمى خرد و عقل او و عقل او دین اوست و جوانمردى او به اندازه همت او خواهد بود و زمانه دست به دست خواهد گشت، بىگمان مردم تا آدم (ع) به هم شباهت دارند».
حضرت امیر (ع) در این کلمات نورانی حقایقی را بیان میکند که انسان برای شکلدهی به شخصیت خود در راستای خوشنودی پرودگار و هدف اصلی خلقت، نیاز به دانستن آنها دارد.
در ابتدا حضرت حقیقت وجودی و جوهره انسان را بیان میکند. حقیقتی که اگر نبود، انسانیت و ارزش آدمی نیز وجود نداشت. به عنوان مثال اتومبیلی را در نظر میگیریم که بدون موتور به هیچ کار نمیآید و بیارزش است.
ریشه انسان خرد و عقل اوست. بنابراین کسی که عقل و خرد ندارد، از هیچ حقیقتی سود نمیبرد. قرآنکریم میفرماید: (إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأُولِي الأَلْبَابِ)؛ «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (روشنی) برای خردمندان است». نشانهها و آیات پروردگار بر توحید، عظمت، حاکمیت، هیمنه و روزیرسانی خداوند دلالت دارد؛ که او مُهیمن و رزاق است. اما این نشانهها را تنها عقلمندان و صاحبان خرد درک میکنند.
در ادامه، آیه کریمه ویژگیهای خردمندان را بیان میکند: (الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)؛ «همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بارالها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!». در واقع خرد نوری به انسان میدهد که با آن حقایق را ببیند. میگویند: (رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلْ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ)؛ «پروردگارا! هر که را تو (به خاطر اعمالش،) به آتش افکنی، او را خوار و رسوا ساختهای! و برای افراد ستمگر، هیچ یاوری نیست!». (رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ)؛ «پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچگاه از وعده خود، تخلف نمیکنی». خرد و عقل آنها را در مسیر صحیح قرار میدهد و همین رویکرد صحیح، انسان را به جای پرداختن به حواشی بیفایده در زندگی به صراط مستقیم و راه پیامبران و اولیای الهی هدایت میکند.
حقیقت انسان
همانطور که در هر خانهای باید اصول و قواعدی وجود داشته باشد، انسان نیز باید اصولی داشته باشد که انسانیت و تکامل خود را بر اساس آن محقق کند. به همین دلیل حضرت امیر (ع) میفرماید: «اصل و ریشه انسان خرد اوست».
اما حقیقت خرد و عقل چیست؟ و چگونه بدانیم که شخصی خردمند است؟
حضرت علی (ع) به دور از پیچیدگی و در یک کلام، حقیقت عقل و خرد را بیان میکند و میفرماید: «عقل او دین اوست». بنابراین برای شناخت هر فرد باید به دینی که برای خود برگزیده، بنگریم. زیرا انسان عاقل کسی است که راهی را انتخاب میکند که خوشنودی و رضوان الهی در آن باشد. و دین همان راه صحیح است. شخصی اسلام را به عنوان دین برمیگزیند و دیگری شئ بیارزشی را برای پرستش انتخاب میکند. عقل هر شخص به اندازه همان چیزی است که عبادت میکند. عقل آن که گاو را عبادت میکند به اندازه شعور همان گاو است. در واقع عقل و خرد به همان مقداری است که خود برای خود شایسته میبیند.
انسانی که اسلام را اختیار میکند، عقل و خرد بیشتری دارد. در اسلام نیز مذاهب مختلفی وجود دارد؛ آیا راه اصحابی را برمیگزیند که قرآن به صراحت در مورد نفاق آنها گفته است یا راه اهلبیت علیهم السلام را که قرآن در حق آنها فرموده: (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)؛ «اى اهل بيت، خدا مىخواهد پليدى را از شما دور كند و شما را پاک دارد». اینجاست که انتخاب صحیح عقل بر مبنای قرآن است، زیرا طبق فرموده امام صادق (ع): «عقل آن چیزی است که به وسیله آن خداوند عبادت شود و بهشت به دست آید».
(قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً)؛ «بگو: (بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم، جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد)». راه پروردگار نیز موّدت و محبت اهلبیت (ع) است. این همان خردی است که با آن دین کامل میشود. در بین مذاهب و آیینهای مختلف، تشیع عقلانیترین مذهب است. حال در تشیع کدام رویکرد را برگزینیم؟ رویکرد توجیه و بهانهتراشی یا مسئولیتپذیری؟
انتخاب عقل، رویکرد مسئولیتپذیری است. خداوند متعال میفرماید: (وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ)؛ «و نگه داريدشان، بايد بازخواست شوند». و در آیه دیگر میفرماید: (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ)؛ «آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و به سوی ما باز نمیگردید؟».
انسان باید در زندگی دنیا نسبت به مسائل مختلف موضع بگیرد و اظهار نظر کند یا اینکه بیطرف بماند؟ در منطق دینی، بیطرفی معنا ندارد و هر فرد باید موضع خود را مشخص کند. قرآنکریم میفرماید: (أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ)؛ «آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: (ایمان آوردیم)، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟ ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان میکنیم)؛ باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد!». افراد بیطرف به ارزشها باور ندارند و از آنها حمایت نمیکنند.
همانطور که گفتیم عقل انسان، دین اوست یا در واقع راه و روشی است که در زندگی پیش میگیرد؛ بنابراین کسی که راه نادرستی و دروغ را برگزیند، ارزش عقل او به همان مقدار است. اما کسی که راه صداقت و درستی را انتخاب میکند، در واقع تمامی ارزشهای پاک آسمانی را رویکرد خود قرار داده است.
مسئولیتپذیری نتیجه خرد و عقل سالم است. اما عقل ناقص دروغ، خیانت، توجیه و فرصتسوزی برای انسان به ارمغان میآورد.
قرآنکریم میفرماید: (وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنْ الْخَاسِرِينَ)؛ «و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است». بنابراین آیا انسان عاقل غیر از اسلام دینی برمیگزیند؟
در ادامه حضرت امیر (ع) میفرماید: «جوانمردی او به اندازه همت اوست». جوانمردی اوج تکامل انسان است. به این معنی که کسی که جوانمردی دارد، انسان کاملی است و اگر این صفت در انسان نباشد، ویژگیهای منفی و مذموم در او جمع میشود. زیرا این صفت نیکوی جوانمردی است که سبب میشود در راه اعمال خیر، کسب علم و تهذیب نفس گام بردارد. بین شخصی که قدر و منزلت خود را در سرگرمی و اتلاف وقت میبیند و شخصی که همواره در حال مطالعه یا قرائت قرآن و فراگیری حدیث است؛ تفاوت بسیاری وجود دارد.
قرآنکریم میفرماید: (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ)؛ «بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است». بنگریم که کدام یک بهتر است؛ بازی و سرگرمی یا جهاد و تهذیب نفس؟
(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ)؛ «و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب». در اینکه فرد زندگی و عمر خود را وقف چه میکند و در راه دستیابی به چه چیزی تلاش میکند، بین افراد مختلف تفاوت وجود دارد.
در ادامه حضرت میافزاید: «و زمانه دست به دست خواهد گشت». به این معنی که روزگار همواره بر یک منوال نیست. گاهی فرد از فقر به ثروت میرسد و گاه برعکس؛ از این رو به داشتههای دنیا نباید مغرور شویم؛ بلکه همواره باید توکل کرده، دست از تلاش برنداریم و از خداوند بخواهیم که سعی و تلاشمان را پر بهره گرداند. خداوند در قرآنکریم میفرماید: (وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)؛ «بگو: (عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند!)». و نیز میفرماید: (وَأَنْ لَيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى)؛ «و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و اینکه تلاش او به زودی دیده میشود». ایمان نگرش انسان را وسعت میبخشد و باعث میشود همواره افقهای پیشرو را ببیند و برای دستیابی به تکامل تلاش کند.
ملاک تمایز
حضرت امیر (ع) در خاتمه روایت میفرماید: «مردم تا حضرت آدم (ع) با یکدیگر یکسان و برابرند». بنابراین تفاوتی بین انسانها وجود ندارد. نقطه تمایز و تفاوت در ارزشها است. این تفاوتها در چندین آیه کریمه بیان شده است: (هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ)؛ «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟»، (يَرْفَعْ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛ «خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد»، (كَانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً لا يَسْتَوُونَ)؛ «آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند». و نیز (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ)؛ «گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».
بنابراین تفاوت و تمایز انسانها بر اساس ارزشهاست. اما در غیر از آن تفاوت و ارجحیتی بر یکدیگر ندارند. اسلام دین عادلی است و هیچ فردی را متمایز و برتر از دیگری نمیداند در صورتی که احکام و قوانین امروزی چنین نیستند؛ قانون بیشتر برای افراد ضعیف جامعه است و قدرتمندان اختیاراتی فراتر از قانون دارند و هر طور که تمایل دارند، رفتار میکنند.
حضرت علی (ع) در این سخن گرانبها ابتدا مجموعهای از ارزشهای انسانی را بیان میکند. سپس عنوان میکند که نباید به روزگار و داشتههای خود غرّه شد و هرگز دست از تلاش و کوشش برداشت، زیرا هر تغییر و تحولی با سعی و کوشش قابل دستیابی است. حضرت در انتها یادآور میشود که در مقابل همدیگر احساس ضعف و ناتوانی نکنید چرا که انسانها با یکدیگر برابرند و هیچ برتری نسبت به هم ندارند.