در دوران امامت امام صادق علیه السلام امت اسلامی شاهد چالشهای بیشماری بود. در سطح اعتقادی و رفتاری، ظهور زنادقه، صوفیه و مذاهب اسلامی مختلف و در سطح سیاسی، ضعف حکومت بنیامیه و آغاز تحرکات بنیعباس با همکاری برخی علویون، با شعارهای دروغین و فریبنده و با هدف سیطره بر حکومت، معاصر با آغاز امامت ایشان بود. مواجهه با این فتنهها و عبور از این مرحله نیازمند وجود رهبری ربانی همچون امام صادق (ع) بود که دین مبین اسلام از افکار انحرافی و مسموم حفظ شود.
چند عامل مهم امام (ع) را در این مهم یاری کرد. مهمترین آن طول عمر شصت و پنج ساله حضرت بود. لقب «شیخ الائمه» را به ایشان دادهاند. وضع سیاسی آن دوران نیز حضرت را یاری داد. ضعف حکومت بنیامیه در اواخر عهد خود و گرفتاری بنیعباس در انحلال حکومت اموی، فرصتی مناسب برای امام صادق (ع) فراهم کرد.
چالشی که امام صادق (ع) با آن مواجه بود منجر به ایجاد جامعهای مسلمان شد که از لحاظ اعتقادی، فرهنگی و برخورداری از صفات والای اخلاقی در برابر چالشهای سیاسی، عقیدتی و رفتاری مستحکم بود.
این چالشها عبارت بودند از:
وضعیت سیاسی: امام صادق (ع) یک رهبر سیاسی با تجربه و آگاه بود که در حذف بنیامیه با بنیعباس به دو دلیل مشارکت نکرد. اول اینکه حضرت از نیت بنیعباس و هدف آنها در رسیدن به سلطه آگاه بود. دومین دلیل این بود که امام صادق (ع) میدانست جامعه آمادگی مبارزه مسلحانه و پیروی از ایشان را نداشت تا بتواند یک انقلاب را رهبری کند. برخی از علویون نصیحت حضرت در عدم همکاری با بنیعباس را نادیده گرفته و زرق و برق حکومت عباسی آنها را فریب داد.
وضعیت اجتماعی: امام صادق (ع) که میدانست ایجاد حکومت اسلامی با مبارزه سیاسی امکانپذیر نیست، در پی ایجاد جامعهای اسلامی گام برداشت. جامعهای که به عصمت و امامت ایشان ایمان داشته، در برابر انحرافات و دروغهای زنادقه، ملحدین و صوفیه آگاه و در راه دین حاضر به فداکاری باشد. حضرت برای ایجاد چنین جامعهای چند فعالیت مهم انجام داد:
نشر علم
امام صادق (ع) بر علمآموزی و تفقه (فراگیری دین) تأکید داشتند. حضرت میفرماید: «کاش، تازیانه بالای سر اصحاب من بود، تا در حلال و حرام، دین شناس شوند». و نیز میفرماید: «اگر مردم میدانستند که علم چه فوایدی دارد، هر آینه در جستجوی آن برمیآمدند، گر چه در راه آن خون بریزند و در ژرفای دریاها فرو روند». و: «بنویسید، زیرا جز با نوشتن، حفظ نمیکنید». حضرت بزرگترین دانشگاه را در عراق آن زمان تأسیس کردند. کوفه تبدیل به مرکزی علمی شد که از اقصی نقاط برای علمآموزی بدان سفر میکردند. حضرت همچنین علما و اندیشمندان بسیاری تربیت کردند که در شاخههای مختلف علوم دینی، طبیعی، شیمی و… متبحر بودند. نهضت علمی در حجاز و دیگر شهرهای عراق نیز رونق گرفت و هزاران دانشمند به این نهضت بزرگ پیوستند.
افزایش آگاهی
هدایت افکار عمومی به صورت صحیح و هدفمند با آموزش و زدودن جهل حاصل میشود؛ تا با تلاش منافقین که قصد تحریف حقایق و اشاعه فرهنگهای غلط در جهت دستیابی به منافع شخصی، حزبی و نژادپرستانه غیراسلامی و انسانی را دارند، مقابله کند. بنابراین هدایت افکار عمومی، آگاهی عمومی ایجاد میکند، در نتیجه جامعه از توطئه منافقین دور میشود و فردی ربانی را برای رهبری خود برمیگزیند.
امام صادق (ع) عقیده داشتند نباید با بنیعباس همکاری شود، زیرا آنها در راستای رسیدن به سلطه از هیچ کاری کوتاهی نمیکردند. افرادی که به سخن امام توجه نکردند در همین دام افتادند. ماجراجوییهای سطحی، شیوه امام (ع) برای ایجاد تغییر نبود، بلکه شیوه حضرت برنامهای مبتنی بر مبانی فکری و عقیدتی شفاف و واضح بود. حضرت با هدف ایجاد تغییر، حکومت را تحریم کرد و از یاران خویش خواست تا آنها نیز حکومت ظلم را تحریم کنند. میفرمود: «در بنای مسجد آنها را یاری نکنید». و میفرمود: «همانا ياران ستمگران روز قيامت در چادرى از آتش به سر میبرند، تا آنكه خداوند در ميان بندگان داورى كند». هدف حضرت آگاه ساختن افکار عمومی نسبت به حکومت ظالم بود تا مردم ابزار ستمگران نباشند.
مقابله با رفتارهای انحرافی
گسترش صوفیه و رواج افکار انحرافی ناشی از برداشت غلط آنها از اسلام، تأثیر منفی بر جامعه اسلامی گذاشته بود. دوری از دنیا و نادیده گرفتن حاکمان ظالم را به مفهوم زهد، تعریف میکردند. صوفیان حتی نظافت شخصی را نادیده میگرفتند. حاکمان نیز این نوع برداشت را به نفع خود میدیدند و از آن حمایت میکردند. زیرا این تلقی اشتباه از مفهوم زهد، سرزندگی را از جامعه میربود و مردم از آنچه در پیرامونشان میگذشت غافل میماندند. اسلام و ائمه (ع) مخالف این رویکرد بودند.
در این شرایط نقش امام صادق (ع) در اصلاح این رویکرد و مفاهیم برجسته میشود. کلینی از حضرت روایت میکند که فرمود: «خداوند زيبايى و خود آرايى را دوست دارد و بينوايى و فقرنمايى را ناخوش میدارد». و نیز فرمود: «خداوند دوست دارد وقتی نعمتی را بر بندهاش ارزانی داشت، آن را در وی ببیند چرا که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد».
مقابله با افکار انحرافی
در عصر امام صادق (ع) فعالیت زنادقه در سرزمینهای اسلامی گسترش یافت. آنها قصد داشتند افکار الحادی خود را بین مسلمانان و به خصوص جوانان نشر دهند. امام صادق (ع) با بسیج افکار عمومی تلاش کردند با افکار الحادی مبارزه کنند تا جامعه اسلامی روحیه دینی خود را از دست ندهد و افکار انحرافی در آن حاکم نشود. حضرت شاگردان بسیاری برای مقابله با این انحرافات تربیت کردند و آنها را از مکر و حیله زنادقه آگاه ساختند.
محافظت از عقاید اسلامی
امام صادق (ع) و امامان پیش از ایشان مخزن دانش و علم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند. بنابراین از مهم ترین اقدامات حضرت محافظت از عقیده و شیوه صحیح اسلام ناب در برابر دشمنان بود. ایشان میفرماید: «خود را با متابعت از هواهای نفسانی و قیاس در دین به هلاکت نیندازید زیرا خداوند برای قرآن اهلی قرار داده است که با وجود ایشان، شما را از دیگران بینیاز فرموده است، و معلومات واقعی فقط همان است که آنها بدان امر فرموده باشند (ولذا) خداوند فرموده است: (اگر چیزی را نمیدانید از اهل ذکر [اهل قرآن] بپرسید؛ و با این آیه ما را قصد کرده است». حضرت از قیاس نهی کرده و به نعمان فرمودند: «اى نعمان! مبادا دست به قياس آلوده كنى! زيرا پدرم حديث كرد براى من از پدرانش كه رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه در امر دين چيزى را به رأى خود قياس كند خداى تعالى او را با ابليس قرين قرار مىدهد. زيرا او اولين قياس كننده بود آنجا كه گفت: تو مرا از آتش آفريدى و آدم را از گل. بنابراين دست از قياس برداريد، چون دين خدا بر قياس بنا نهاده نشده است».
حضرت به نشر آگاهی و عقاید صحیح بر مبنای عقاید پیامبر اکرم (ص) پرداختند تا ایمان را در قلبها ریشهدار کنند و تلاش کردند آگاهی مردم بر اساس قرآن و سنت باشد و نه بر اساس پیروی از اشخاص. در همین راستا میفرماید: «هر كه از طريق [مجذوب شدن به شخصيت] اشخاص به اين دين درآيد همان اشخاص همچنان كه او را به آن در آوردهاند از آن خارجش كنند و كسى كه از طريق كتاب و سنّت به اين دين وارد شود، كوهها بجنبند و او نجنبد [در عقيده و دينش متزلزل نشود]».
احیای شعائر
احیای عاشورا در زمان امام صادق (ع) بین شیعیان رواج یافت. حضرت شیعیان را به احیای شعائر و ذکر مظلومیت امام حسین (ع) امر میکردند. حضرت ـ به فضيل ـ فرمود: «آيا با هم مىنشينيد و گفتگو مىكنيد؟». عرض كرد: آرى، فدايت شوم. فرمود: «من اين مجالس را دوست دارم. اى فضيل! راه ما را زنده نگه داريد. رحمت خدا بر آن كه امر ما را زنده بدارد».
شهادت امام صادق عليه السلام
بعد از اینکه بنیعباس امویان را تصفیه کردند و حکومت را در دست گرفتند، خود را در مقابل یک نهضت فکری و ایمانی بزرگ یافتند و دانستند که این نهضت برای آنها بسیار خطرناکتر از امویان است و احساس کردند در مدت کوتاهی که از امام صادق (ع) غافل بودند، حضرت قلب و عقل مردم را تسخیر کرده است. اینجا بود که دیگر نتوانستند سکوت کنند و اقداماتی را آغاز کردند که به خیال خود جلوی گسترش موج به راه افتاده را بگیرند. اما هیچ کدام از اقداماتشان فایدهای نداشت. بنابراین با کینهای که از امام داشتند ایشان را مسموم کرده و به شهادت رساندند.
حضرت در کنار پدر و اجداد بزرگوارشان امام محمدباقر، امام سجاد و امام حسن مجتبی علیهم السلام در قبرستان بقیع به خاک سپرده شدند. سلام و درود خداوند بر ایشان و پدران و فرزندان پاکشان.