تربیت فرزند از اصول مهمی است که سعادت خانواده و جامعه بر روی آن بنا شده است و با درجه و نوع آگاهی اولیای امور ارتباط دارد. هر چه جامعهای پیشرفتهتر باشد، اهمیت به امور تربیتی در آن بیشتر است و پرورش نسلهایی با خصوصیات متعالی فکری و اخلاقی را دنبال میکند.
بر همین اساس با گذشت زمان روشها و شیوههای تربیتی توسعه پیدا کرد و شیوههای سنتی جای خود را به شیوههای نوین بر اساس انفعال داد. در گذشته دانشآموزان آرام و بیصدا در کلاس حاضر میشدند و به نوبت از روی درس میخواندند، از آنها خواسته میشد درسها را از بر کنند و به سؤالات معلم پاسخ دهند.
این شیوه سالها به همین نحو با موفقیت اجرا میشد. اما مشکل آن این بود که تفکر انتقادی ایجاد نمیکرد و دیدگاه فراگیران در برابر همه امور همواره ثابت بود. با گذشت زمان نیاز به تغییر شیوههای آموزشی و تربیتی احساس شد. از این رو روشهای نوینتر بر اساس فعالیت و ارتباط دو طرفه بین معلم و دانشآموز ایجاد شد تا نسلی سازندهتر به وجود آید.
بر همین اساس، اصل مشارکت از اصول اساسی در هر برنامه آموزشی است. زیرا به واسطه تبادل اطلاعات و مهارات و فعالیت ضمن برنامه آموزشی، به فراگیران فرصت مشارکت در امر تعلیم را میدهد. هر برنامه موفق آموزشی باید ایده فراگیران و پاسخ آنها به آنچه آموزش میبینند را در نظر بگیرد. این امر امکانپذیر نیست مگر با دانستن عکسالعمل افراد نسبت به اطلاعات، دانش و رفتارهای مختلف و نیز نحوه استقبال از آنها که موفقیت و عدم موفقیت روش آموزشی را نشان میدهد. شاید پرسشهایی که معلم و یا والد مطرح میکند، بارزترین راه برای شناخت عکسالعمل و بازخورد دانشآموز باشد زیرا میزان فهم او را از موضوع نشان میدهد.
با بازگشتدادن نتیجه عملکرد فراگیران به معلم و فرادهنده به توسعه آموزشی و تربیتی آنها پرداخته میشود. این روش در امور تربیتی «بازخورد» نامیده میشود. بازخورد عبارت است از انعکاس یا ارائه یا عرضه نظر و عکسالعمل یا نظر و واكنش معلم نسبت به وضعيت يادگيری دانشآموز که به شکل کتبی و شفاهی (کلامی) شامل صحبتها و جملههای توصیفی منظوم و منثور معلم که در هر مرحله از فرآيند یاددهی – یادگیری از آنها استفاده میشود. در واقع همان داوریهای شناختی، فراشناختی و عاطفی معلم است که دانشآموز با دریافت به هنگام آنها، اطلاعاتی در خصوص میزان پیشرفت و موقعیت خود به دست میآورد و در جهت بهبود عملکرد خويش از آنها ياری میگیرد.
بازخورد در بسیاری از مؤسسات آموزشی و تربیتی مغفول مانده است و به آن توجه نمیشود. منشأ کلمه بازخورد کلمه یونانی «سایبرنتیک» به معنی سیستم خودکنترلی است، در تعریف بازخورد آمده است:
- مجموعهای از رویهها است که برای ارائه اطلاعات به فراگیران در مورد پاسخ درست و غلط آنها، به کار گرفته میشود. به طوری که احتمال آشکارشدن پاسخ صحیح و اصلاح پاسخ غلط در آینده را افزایش میدهد.
- با ارائه اطلاعات در مورد پاسخ (صحیح یا غلط) فراگیران نتیجه پاسخهای خود را دریافت میکنند و آنها را در بهبود عملکرد خویش یاری میدهد.
- به اطلاعاتی گفته میشود كه در مورد پاسخهای فراگیران ارائه میشود و به عنوان عامل تقویتكننده كه احتمال پاسخ را افزایش میدهد یا به عنوان مجازاتی برای كاهش وقوع پاسخ، مورد استفاده قرار میگیرد.
- فرآیند ارائه اطلاعات به فراگیران در مورد پاسخهای آنها به صورت سازمانیافته و مداوم است تا به آنها کمک کند در صورت اشتباه بودن، پاسخ خود را اصلاح کنند و پاسخهای صحیح را جایگزین نمایند.
تمامی این تعریفات بر ضرورت ارائه اطلاعات به فراگیران در مورد پاسخ خود تأکید میکند. با این هدف که پاسخهای صحیح جایگزین پاسخهای غلط شود. این نشان میدهد که روش بازخورد در تعلیم و تربیت اثر مهمی دارد و به کارگیری اشتباه این روش چقدر آسیبرسان است. بسیاری با به کارگیری اشتباه این روش فراگیران را دچار مشکل میکنند. روش بازخورد باید چند ویژگی داشته باشد:
- هر معلم فقط با یک نفر در تعامل باشد.
- معلم فراگیران را به ایجاد بحث و گفتگو در مورد پاسخهایی که ارائه میدهند، تشویق کند.
- معلم بین پاسخها و ایدههایی که در محیط آموزشی مطرح میشود ارتباط ایجاد کند.
- با توضیح خواستن بیشتر در ذهن فراگیران چالش ایجاد کند.
- پاسخهای مختلف مورد بحث و مناقشه قرار گیرد.
- اشتباهات فراگیران را در نظر بگیرد.
اما بازخوردی که در روند آموزشی به کار نیاید، چند ویژگی دارد:
- فقط برای ارزیابی است.
- چالشهای ذهنی برای فراگیران ایجاد نکند و به پاسخ آنها اکتفا کند.
- اشتباهات را نادیده میگیرد.
- به حاشیهها میپردازد.
- برای سرعت بخشیدن به کار به دلیل تعدا فراگیران، توجه کافی به هر شخص صورت نگیرد یا سؤالات بسیاری مطرح شود.
با این توضیحات اهمیت «بازخورد» در روند تعلیم و فایده آن آشکار میشود. سؤالات در جهت کنجکاوی بیشتر مورد اهمیت قرار میگیرد. بر خلاف برخی روشها که به سؤالات کودک توجه نمیشود و کنجکاوی او را از بین میبرد و کودک را در حصار دیدگاههای موجود و رایج اسیر میکند.