قرآن و عترت

امام علی علیه السلام و آزادی عقیده

نخستین بار خداوند متعال آزادی را به انسان عطا فرمود. و اولین فردی که انسان را به بند کشید، برادرش بود، و اولین گناه قلبی حسد بود که از جانب شیطان در دل انسان افتاد. اما نخستین گناهی که انسان مرتکب شد، قتل بود آن هنگام که قابیل برادر مؤمن خویش هابیل را به سبب حسد کشت. خداوند می‌فرماید: (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آَدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ)؛ «و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان، هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانی‌اى پيش داشتند. پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. [قابيل‌] گفت: (حتماً تو را خواهم كشت.) [هابيل‌] گفت: (خدا فقط از تقواپيشگان مى‌پذيرد.)». (مائده، ۲۷)

انسان بنده‌ی خداوند است اما تا زمانی که هم‌نوع، شهوت و هوای نفس او را به بند نکشد آزاد است. اصل بر آزادی انسان است. حق کامل انتخاب دارد و این حق در دین و شرع نیز مخفوظ است. چرا که عقل به او‌ اجازه‌ی تمییز بین راه و روش‌های مختلف را می‌دهد. و این اراده را دارد که با تفکر، تدبر و تعقل دست به انتخاب بزند. بر همین اساس در برابر انتخاب‌های خود مسؤول است و در دنیا و آخرت باید جوابگوی انتخاب‌هایش باشد. اگر کسی از این حقیقت غافل شود، از حقیقت انسان و هدف او در دنیا گمراه خواهد شد.

اولین و بزرگ‌ترین این حقوق، حق انتخاب عقیده است. چرا که عقاید در قلب انسان رسوخ می‌کند. خداوند سبحانه و تعالی می‌فرماید: (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)؛ «در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست». (بقره، ۲۵۶)

اگر این حقیقت را درک کنیم، می‌توانیم بفهمیم که چرا خداوند به انسان این مقدار از آزادی را داده است. وقتی در انتخاب عقیده انسان را آزاد گذاشت از باب اولی در بقیه‌ی امور زندگی نیز به او آزادی داد. البته این آزادی تا حدی است که به آزادی‌های دیگران آسیب نرساند. اینجاست که در عصر تمدن دیجیتال و جهانی شدن که ملت‌ها اسیر لیبرالیسم و امپریالیسم شده‌اند، معضلات بشر نمایان می‌شود. چرا که می‌خواهند انسان را در برابر سیاست‌های خود مطیع کنند و او را به پیروی از فرهنگ یهودی-هالیوودی وادار سازند.

امام علی علیه السلام و آزادی عقیده

تاریخ بشریت از بدو خلقت، حاکمی همچون امیرمؤمنین علیه السلام به خود ندید که این‌چنین به مردم تحت امر خود در ابراز عقیده و نظر، آزادی بی‌حد و حصر بدهد. امام علی (ع) به خاطر اجرای امر الهی و فهم عمیقی که از اسلام، شریعت و احکام داشت، تجسمی از ارزش آزادی بین انسان‌ها بود. در تاریخ اسلام موردی نیست که نقل شود ایشان کسی را وادار به پذیرفتن عقیده‌ای کرده باشد. حتی در مورد خوارج نیز چنین نکرد.

خوارج که از هیچ شری فروگذار نبودند و حتی حضرت را تکفیر می‌کردند نیز در ابراز عقیده آزاد بودند. امیرمؤمنین(ع) هیچ‌ یک از آنان را مجبور به تغییر عقیده نکرد و در مقابل آن‌ها و آزار و اذیتشان همچون پدری مهربان صبر می‌کرد. خوارج بارها از نماز حضرت ایراد می‌گرفتند، در بین خطبه‌های حضرت هرج و مرج می‌کردند و اگر چیزی می‌گفتند به گفتن: کلام حقی که به هدف باطل گفته می‌شود، اکتفا می‌کردند. حتی وقتی شخصی به ایشان ناسزا گفتند و اصحاب تصمیم به قتل او ‌گرفتند، فرمود: (ناسزا را با ناسزا پاسخ دهید یا از او درگذرید و من از او گذشت کردم پس رهایش کنید).

آیا در دنیا حاکمی همانند امام علی (ع) سراغ دارید؟ کسی که مخالفینش به راحتی در سایه‌ی حکومتش زندگی می‌کنند و ترسی ندارند. تا جایی که حضرت نسبت به رعایت حقوق آن‌ها نیز سفارش می‌کردند. «علی علیه السلام در برخورد با خوارج تنها به عدالت و اعطای حقوق کامل آن‌ها در طول مخالفتشان اکتفا نورزید بلکه حتی به خوبی در حق آن‌ها پس از وفات خویش وصیت کرد و این گفته‌ی مشهور خود را درباره‌ی آن‌ها بر زبان آورد که: پس از من خوارج را نکشید. زیرا آن که به طلب حق در آید و راه خطا بپیماید همچون کسی نیست که باطل را طلبد و بیابد.» (ویژگی‌های اخلاقی در شخصیت حضرت علی، ص: ۲۹۸٫۲۹۹)

امام علی(ع) و آزادی مخالفین

«مشروعیت مخالفت و معارضه از مشروعیت خود انسان سرچشمه می‌گیرد. تا زمانی که خداوند تعالی هر انسانی را با ذوق، عقل خاص و شهوت و رغبتی متفاوت با دیگری آفریده و وحدت فکر و سلیقه را بر کسی تحمیل نفرموده است، مردم حق دارند در کارهای مخصوص به خود به گونه‌ای که دوست می‌دارند عمل کنند و مواضعی اتخاذ کنند که خود آن را برگزیده‌اند و از آنچه بدان ایمان دارند، پرده بردارند اما این کار باید در حدود معقول و در ضمن چارچوبی انجام پذیرد که منجر به هرج و مرج و یا پایمالی حقوق دیگران نگردد». (ویژگی‌های اخلاقی در شخصیت حضرت علی، ص: ۲۷۶٫۲۷۷)

بله، حقوق، شرف، جایگاه و سهم همگان در حکومت امام علی محفوظ است. همین افراد آزادی بیان در سیاست و اقتصاد و … دارند اما به شرطی که به آزادی دیگران دست‌اندازی نکنند و به حقوق دیگران احترام بگذارند. حضرت در مورد خوارج نیز همین رفتار را داشتند، خوارجی که علیه ایشان اعلام جنگ کردند و به دنبال افساد فی الارض بودند.  

این منطق اسلام است و حضرت امیر علیه السلام با همین منطق حکومت می‌کردند. مخالفین آزادی کامل داشتند، تا جایی که دست به اسلحه نبرند و به دنبال فساد مردم و سرزمین نباشند. در برابر کسانی که مسلحانه مبارزه می‌کنند چاره‌ای به جز مقابله به مثل نیست. و باید برای متوقف کردنشان متوسل به زور شد چرا که اگر نادیده گرفته شوند جامعه‌ی اسلامی را نابود می‌کنند و جان، مال و ناموس مردم را به خطر می‌اندازند.

مخالفین حکومت می‌توانند هر عقیده و رأیی داشته باشند و در بیان عقایدشان بین عموم نیز آزاد هستند. می‌توانند در مورد حاکم و سیاست‌های او اظهار نظر کنند اما تا جایی که با افعال خود امنیت جامعه‌ی اسلامی را مختل نکنند. وظیفه‌ی اصلی حکومت ایجاد نظم در جامعه و حفاظت میهن از دشمنان داخلی و خارجی است و مخالفین حکومت حق ندارند در این مهم، اختلال ایجاد کنند.

اکنون این سؤال مطرح می‌شود که نسبت سیاستمداران کشورهای اسلامی در عصر ما با حکومت حضرت علی (ع) چیست؟

سیاست حضرت و روش حکومت ایشان حفظ حقوق همه‌ی اقشار را تصمین می‌کرد. مسؤولیت‌ها به یک مقدار بین همه تقسیم شده بود و مسؤلیت تنها یک تکلیف بود نه یک مقام.

درباره نویسنده

تحریریه الهدی

دیدگاه خود را بنویسید